Clubhouse logo

باور بامیک

@bbamik

52

friends

می‌پرست ایجادم نشئه ازل دارم همچو دانه انگور شیشه در بغل دارم گر دهند بر بادم رقص می‌کنم شادم خاک عجز بنیادم طبع بی‌خلل دارم آفتاب در کار است سایه ‌گو به غارت رو چون منی اگر گم شد چون توپی بدل دارم معنی بلند من فهم تند می‌خواهد سیر فکرم آسان نیست ‌کوهم و کتل دارم از منی تنزل‌ کن‌، او شو و تویی ‌گل ‌کن اندکی تامل ‌کن نکته محتمل دارم حق برون مردم نیست‌، جوش باده بی‌خم نیست راه مدعا گم نیست‌، عرض مبتذل دارم دل مشبک است امروز از خدنگ بیدادت محو لذت شوقم شانی از عسل دارم سنگ هم به حال من‌ گریه‌ گر کند برجاست بی‌تو زنده‌ام یعنی مرگ بی‌اجل دارم ترک سود و سودا کن‌، قطع هر تمنا کن می خور و طربها کن‌، من هم این عمل دارم بحر قدرتم بیدل موج خیز معنی‌هاست مصرعی اگر خواهم سر کنم غزل دارم زهی به شوخی بهار نازت شکسته رنگ غرور امکان دو نرگست قبله‌گاه مستی دو ابروبت سجده جای مستان سخن ز لعل تو گوهر آرا نگه ز چشم تو باده پیما صبا ز زلف تو رشته بر پا چمن ز روی تو گل به دامان به غمزه سحری‌، به ناز جادو، به طره افسون‌، به قد قیامت به خط بنفشه‌، به زلف سنبل‌، به چشم نرگس‌، به رخ‌ گلستان چمن به عرض بهار نازت در آتش رنگ‌ گلفروشی سحر زگل‌ کردن عرقها به عالم آب شبنمستان ز رویت آیینه صفحه‌گل زگیسویت شانه موج سنبل ختن سوادی ز چین‌ کاکل فرنگ نقاش چین دامان اگر برد از رم نگاهت سواد این دشت بوی‌گردی هجوم‌ کیفیت تحیر به‌ چشم آهوکند چراغان به وحشت آباد این بساطم‌کجاست عشرت‌کدام راحت خیال محزون‌، امید مجنون‌، نگه پریشان‌، نفس پر افشان به‌کشت بیحاصلی‌که خاکش نمی‌توان جز به باد دادن هوس چه مقدار کرده خرمن تبسم‌گندم از لبی نان حصول ظرفست اوج عزت‌، نه لاف فضل ونه عرض حکمت گرفتم ای مور پر برآری کجاست‌ کیفیت سلیمان رگ تخیل سوارگردن‌، نم فسردن متاع دامن چو ابر تا کی بلند رفتن‌، عرق‌کن و این غبار بنشان متاب روی وفا ز بیدل مشو ز مجنون خویش غافل به دستگاه شهان چه نقصان ز پرسش حال بینوایان بیدل